بنی خراسانخراسانیان (بنیخراسان)، از خاندانهای حکومت گر در شهر تونسبودند ۱ - تاریخ حکومتدر سدههای پنجم و ششم هجری. خراسانیان یا بنیخراسان از آشفتگی و هرجومرج ناشی از یورش اعراب بنیهلال به افریقیه استفاده کردند و در سالهای ۴۵۲ تا ۵۲۲ و ۵۴۳ تا ۵۵۴ در شهر تونس قدرت را به دست گرفتند. گفته شده است که خراسانیان از مردم تونس بودند، ولی به احتمال قویتر، آنان از قبایل صَنْهَاجه محسوب میشدند. [۲]
که نظر ابنخلدون را کاملا رد کرده است، هادی روژه ادریس، ج۱، ص۳۱۱، الدولة الصنهاجیة.
در برخی منابع نیز بر ایرانیتبار بودن آنها تأکید شده است. [۳]
احمدبن عامر، تونس عبرالتاریخ: منذ اقدم العصور الی اعلان الجمهوریة، ج۱، ص۱۶۱.
[۴]
علی شابی، العلاقات الثقافیة بین تونس و ایران، ج۱، ص۸ـ۹.
[۵]
عثمان کعاک، روابط ایران و تونس در گذر زمان، ج۱، ص۳۶ـ۳۷.
۲ - فرمانروایان این خاندانفرمانروایان این خاندان عبارت بودند از : ۲.۱ - عبدالحق بن عبدالعزیزعبدالحق بن عبدالعزیز. مردم تونس که از حکومت معزّبن بادیس و ناتوانی وی در سرکوب شورشهای اعراب ناراضی بودند، به حمادیان روی آوردند و از آنها یاری خواستند و خواستار تعیین فرمانروای جدیدی برای تونس شدند. در پی این درخواست ناصربن علناس، حاکم حمّادی شهر قلعه، عبدالحقبن عبدالعزیز از بنیخراسان را به امارت تونس رساند. بدین ترتیب، عبدالحق زمام امور تونس را به دست گرفت و شورای مشایخ نیز وی را در اداره امور کمک میکردند. عبدالحق با حسن نیتو توانایی در اداره امور، نظر مردم را به خود جلب نمود. اوبا عقد پیمانی با اعراب و پرداخت باج به ایشان از شورشها و تجاوزات آنها ممانعت کرد. [۹]
هادی روژه ادریس، الدولة الصنهاجیة، ج۱، ص۳۱۱ـ۳۱۲.
در سال ۴۵۸، تمیمبن معزّبن بادیس به قصد بازپسگیری تونس، با سپاه خود از مهدیه حرکت کرد و مدتی طولانی تونس را محاصره نمود. عبدالحق ناگزیر تن به صلح و اطاعت داد و به این ترتیب توانست تا سال ۴۸۸ که وفات یافت در امارت خود بماند. [۱۱]
ابنابیدینار، المؤنس فی اخبار افریقیة و تونس، ج۱، ص۱۰۷.
۲.۲ - عبدالعزیز بن عبدالحقعبدالعزیز بن عبدالحق. عبدالعزیز ملقب به شیخالاجل، برخلاف پدرش، امیری ضعیف و ناتوان بود و خراسانیان در زمان او حکومتی نیمهمستقل داشتند که گاه تحت امر زیریان (دولت صنهاجی) و زمانی هم فرمانبردار بنیحمّاد بودند. [۱۵]
هادی روژه ادریس، الدولة الصنهاجیة، ج۱، ص۳۱۲.
عبدالعزیز در محرّم ۴۹۹ یا ۵۰۰ از دنیا رفت وپسرش احمد جانشین او شد. [۱۸]
هادی روژه ادریس، الدولة الصنهاجیة، ج۱، ص۳۱۳.
۲.۳ - احمدبن عبدالعزیزاحمدبن عبدالعزیز. او زمانی قدرت را به دست گرفت که تونس فرمانبردار دولت صنهاجی بود. احمد پس از کسب قدرت، به مناسبات خود با دولت صنهاجی پایان داد و از راه و رسم مشایخ (که پدر و جدّش با آن حکومت کردند) عدول کرد و به شیوه ملوک و شاهان روی آورد و ستم آغاز کرد. وی عمویش، اسماعیل، را که با پدرش در اداره تونس شریک بود، کشت و پسر عمویش، ابوبکر، از بیم جان به بَنْزَرْت گریخت. احمد همچنین عدهای از مردم و بزرگان تونس را به مهدیه و دیگر نواحی تبعید کرد. در ۵۱۰، علیبن یحییبن تمیمبن مُضَر، حاکم افریقیه، شهر تونس را به محاصره درآورد و احمدبن عبدالعزیز با او صلح کرد. [۲۳]
ابنابیدینار، المؤنس فی اخبار افریقیة و تونس، ج۱، ص۱۱۱ـ۱۱۲.
در ۵۱۴، عزیزبن منصوربن حماد، حاکم بِجایه، به تونس لشکر کشید. احمدبن عبدالعزیز به ناچار از او اطاعت کرد و در مقام خود ماند. در سال ۵۲۲، مُطَرِّفبن علیبن حَمْدون زناتّی، از سرداران بنیحماد، از بجایه به افریقیه رفت و همه شهرهای آن، از جمله تونس، را تصرف کرد و احمدبن عبدالعزیز را از آنجا بیرون راند. احمد به همراه خانوادهاش به بجایه رفت و بقیه عمر را همانجا گذراند. او که برجستهترین حکمران این خاندان بود، ۲۲ سال با زیرکی و قدرت بر تونس حکمرانی کرد.پس از احمدبن عبدالعزیز، امارت تونس به ترتیب به کرامةبن منصور از بنیحماد، برادرش ابوالفتوحبن منصور، محمدبن ابیالفتوح، و مَعَدّبن منصور رسید و تا ۵۴۳ قدرت بنوخراسان از تونس برچیده شد و دورهای از هرجومرج بر تونس گذشت. ۲.۴ - ابوبکربن اسماعیل بن عبدالحقابوبکربن اسماعیل بن عبدالحق. در ۵۴۳، مردم تونس که از تسلط رومیان بر شهر مهدیه ترسیده بودند، بر معدّبن منصور شوریدند و فتنه بزرگی برپا شد. در پی این فتنه، مردم تونس تصمیم گرفتند حکومت را به خراسانیان بازگردانند. ازاینرو گروهی به شهر بَنْزَرْت رفتند و ابوبکربن اسماعیلبن عبدالحق را که در زمان احمدبن عبدالعزیز به آنجا گریخته بود، به تونس بردند و امیر خود کردند. او پس از هفت ماه حکومت با دسیسه برادرزادهاش، عبداللّهبن عبدالعزیزبن اسماعیل، کشته شد. ۲.۵ - عبداللّه بن عبدالعزیز بن عبدالحقعبداللّه بن عبدالعزیز بن عبدالحق. او از ۵۴۴ تا حدود ده سال قدرت را در تونس در دست داشت. وی در این مدت قاضی ابوالفضل جعفر و پسرش و فرزند دخترش را از ترس اینکه مبادا عربها را برضد وی جمع کنند، کشت. در دوران حکومت او، مردم از اذیت و آزار اعراب منطقه به عبدالمؤمنبن علی، از حکام موحّدون، شکایت کردند. او نیز فرزندش، عبداللّه، را در ۵۵۲ یا ۵۵۳ با سپاه موحّدون از بجایه به افریقیه فرستاد. تونس برای مدتی در محاصره قرار گرفت، اما لشکر موحدون شکست خورد و عقب نشست. در این هنگام، عبداللّهبن عبدالعزیز از دنیا رفت و برادرزادهاش، علیبن احمدبن عبدالعزیز جانشین وی شد. ۲.۶ - علی بن احمد بن عبدالعزیزعلی بن احمد بن عبدالعزیز. در دوره حکومت پنج ماهه علیبن احمد، عبدالمؤمنبن علی موحدی شخصآ به تونس لشکر کشید و از خشکی و دریا شهر را محاصره کرد. مردم تونس پس از جنگیدن با عبدالمؤمن، شبانه گروهی را به نزد وی فرستادند و شرایط او را پذیرفتند و میان دو طرف صلح برقرار گردید. در پی این صلح، عبدالمؤمن در ۵۵۴ وارد تونس شد و علیبن احمد پس از واگذاری نصف اموالش، همراه با خانوادهاش به قصد مراکش از تونس خارج شد ولی در راه وفات یافت و با مرگ وی، حکومت خراسانیان منقرض گردید و تونس به اشغال موحدون درآمد. [۳۳]
عبداللّهبن محمد تجانی، رحلة التجانی، ج۱، ص۳۴۵ـ۳۴۶.
۳ - اقدامات فرهنگی و عمرانی خراسانیانخراسانیان در دوره خود اقدامات فرهنگی و عمرانی چندی انجام دادند. احمدبن عبدالعزیز برای فرونشاندن شورش اعراب با آنها معاهداتی بست و اعراب نیز متعهد شدند که آذوقه شهر را تأمین و از مسافران حمایت کنند. او برای مستحکم کردن شهر تونس برج و باروهایی بنا کرد و قصری در تونس ساخت که به قصر بنیخراسان معروف شد. مسجدجامع القصر نیز از بناهای این دوره است. [۳۷]
ابنحمدیس، دیوان، ج۱، ص۱۲.
[۳۸]
احمد طویلی، تاریخ مدینة تونس، ج۱، ص۲۷ـ۲۸.
احمدبن عبدالعزیز به علما و ادبا توجه داشت و آنها را در اطراف خود جمع میکرد، از جمله ابنحمدیس، شاعر معروف این دوره، که احمدبن عبدالعزیز را در قصیده مفصّلی ستوده است (ص ۱۴۲ـ۱۴۴؛. [۳۹]
احمد طویلی، تاریخ مدینة تونس، ج۱، ص۲۹.
خراسانیان همچنین توجه خاصی به بازارها و مسافرخانهها داشتند که به رونق تجارت در افریقیه انجامید. [۴۰]
احمد طویلی، تاریخ مدینة تونس، ج۱، ص۲۸ـ۲۹.
در صنایع تونس و مناسبات آن با دیگر کشورها نیز پیشرفتهایی حاصل شد که نامه عبداللّهبن عبدالعزیز به اسقف اعظم پیزا در ۵۵۲/ ۱۱۵۷، برای تقویت مناسبات تجاری میان دو طرف، شاهدی بر این مدعاست [۴۱]
رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل ".
(Banu) Khurasan").خراسانیان با برقراری امنیت در منطقه و ایجاد مناسبات خوب با صقلیه (سیسیل)، شهرهای تونس را برای رفتوآمد تجار ایتالیایی باز کردند تا با آسودگی به بندرهای تونسبروند. همچنین اصلاحاتی برای تسهیل تجارت خارجی بهوجود آوردند، به اینترتیب که عُشر برخی از صادرات را بر بازرگانان خارجی بخشیدند یا کاهش دادند. [۴۲]
عزالدین عمر موسی، النشاط الاقتصادی فی المغرب الاسلامی خلال القرن السادس الهجری، ج۱، ص۲۶۵.
در دوران خراسانیان در تونس، تا قرن هفتم و قبل از تحتالحمایه شدن تونس، در مدارس زیتونه وصادقیه زبان فارسی تدریس میشد. [۴۳]
علی شابی، العلاقات الثقافیة بین تونس و ایران، ج۱، ص۸ـ۱۱.
خراسانیان به تجدید بنای جامع زیتونه نیز توجه داشتند و توسعه آنجا را مایه افتخار مرکز حکومت خود میدانستند. به این منظور، بر تعداد دروازههای آن افزودند. بر لوحهای نصبشده بر این دروازهها نام مؤسسان آنها از بنیخراسان ذکر شده است. [۴۴]
احمد طویلی، تاریخ مدینة تونس، ج۱، ص۲۹.
مسجد المهراس نزدیک بابالبحر (که براساس کتیبه موجود در آن، به دستور سلطانالمنصور باللّه أبیمحمد عبدالعزیز و برادرش، أبیطاهر اسماعیلبن خراسان، در جمادیالآخره ۴۸۶ ساخته شده است) و قُبّة سیدی بوخریصان/ بوخریسان، نزدیک جامع القصر، از دیگر بناهای دوران حکومت خراسانیان است. [۴۵]
احمدبن عامر، تونس عبرالتاریخ: منذ اقدم العصور الی اعلان الجمهوریة، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳.
[۴۶]
بنخوجه (محمد)، تاریخ معالم التوحید فی القدیم و فی الجدید، ج۱، ص۱۶۹.
[۴۷]
هادی روژه ادریس، الدولة الصنهاجیة، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۳.
منابع : (۱) ابنابیدینار، المؤنس فی اخبار افریقیة و تونس. (۲) ابناثیر، الکامل. (۳) ابنحمدیس، دیوان. (۴) ابنخلدون، تاریخ. (۵) ابنعذاری، البیان المُغرِب فی اخبار الاندلس و المَغرِب. (۶) احمدبن عامر، تونس عبرالتاریخ: منذ اقدم العصور الی اعلان الجمهوریة. (۷) هادی روژه ادریس، الدولة الصنهاجیة. (۸) بنخوجه (محمد)، تاریخ معالم التوحید فی القدیم و فی الجدید. (۹) عبداللّهبن محمد تجانی، رحلة التجانی. (۱۰) علی شابی، العلاقات الثقافیة بین تونس و ایران. (۱۱) احمد طویلی، تاریخ مدینة تونس. (۱۲) عزالدین عمر موسی، النشاط الاقتصادی فی المغرب الاسلامی خلال القرن السادس الهجری. (۱۳) عثمان کعاک، روابط ایران و تونس در گذر زمان. (۱۴) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره. (۱۵) EI۲, sv " (Banu) Khurasan" (by HR Idris). ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۹۶۸. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|